ایلام رصد14:26 - 1401/01/26

از ایلام تا لس‌آنجلس/ روایتی از اولین بانوی دانش آموخته‌ی تئاتر در ایلام

بانوی با اراده‌ی ایلامی و اولین دانش آموخته‌ی تئاتر در استان ایلام با تکیه بر اراده و پشتکار خود توانسته محرومیت را به زانو درآورد و در جشنواره بین المللی لس آنجلس مقام اول بهترین بازیگر نقش زن را به خود اختصاص دهد.

به گزارش ایلام رصد ، خبرنگار فارس به سراغ بهاره مهکی بانوی با اراده ایلامی و اولین دانش آموخته تئاتر در استان ایلام رفته تا گفت‌وگویی با وی داشته باشد.

خودتان را به صورت کامل معرفی کنید.

من بهاره مهکی متولد ۱۳۷۱ یعنی حدودا ۲۹ ساله و متأهل هستم؛ بنده به عنوان مربی تئاتر در هنرستان تدریس می‌کنم، در رشته‌ی تئاتر جوایز متعددی کسب کرده‌ام و همچنین در جشنواره‌های مختلف استانی و کشوری حضور داشته‌ام و رتبه‌های برتری را نیز از آن خود کرده‌ام؛ چندی پیش بود که در اولین تجربه‌ی بازیگری در فیلم کوتاه توانستم در جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه لس آنجلس مقام اول بهترین بازیگر نقش زن را کسب کنم.

داستان ورود شما به این عرصه از چه زمانی آغاز شد؟

رشته تحصیلی من در دوران دبیرستان علوم تجربی بوده اما از همان روزها به تئاتر و  فعالیت‌های هنری علاقه مند بودم؛ در کانون پرورش فکری ثبت نام کردم و در بخش‌های مختلف کانون به ویژه برنامه‌های عروسکی و نمایش عروسکی علاقه مند بودم به طوری که در همان سال‌ها در بسیاری از جشنواره‌های نمایش عروسکی کانون پرورش فکری که جز جشنواره‌های معتبر و مهم کانون محسوب می‌شود همیشه شرکت می‌کردم و برگزیده می‌شدم.

حتی در همان دوران در سن نوجوانی به عنوان داور کودکان در رشته‌های قصه گویی و نمایش عروسکی فعالیت داشتم و فعالیت اصلی من در دوران راهنمایی شروع شد که با نمایشنامه خوانی و کارهای صحنه‌ای که در ارشاد برگزار می‌شد وارد این عرصه شدم؛ با پیشکسوتان تئاتر آشنا شدم، تست دادم و قبول شدم.

در دوران دبیرستان فعالیت حرفه‌ای من آغاز شد و با اسماعیل بیگی، شکری و اسلامی شروع به فعالیت کردیم و در تئاتر صحنه‌ای نیز خیلی فعال بودم.

در زمان کنکور شروع به مطالعه‌ی کتاب‌های رشته هنر کردم و سعی می‌کردم که کتاب‌های این رشته را از پیدا کنم و بخوانم که خوشبختانه تلاش من نتیجه داد و همان سال در رشته ادبیات تمایشی دانشگاه هنر شیراز پذیرفته شدم

خانوادتان چقدر از شما حمایت می‌کردند؟

در آن زمان با مخالفت‌های زیادی از سوی خانواده و اقوام روبرو شدم و به دلیل تعصبات مذهبی و فرهنگی خیلی با این موضوع که من وارد فعالیت تئاتر بشوم موافق نبودند ولی من همیشه با پافشاری  و اصرار توانستم در این رشته تحصیل کنم.

 

پیش از شما بانوان دیگری در استان در رشته‌ی تئاتر تحصیل نکرده بودند؟

من اولین زنی هستم که در استان ایلام تئاتر خوانده‌ام و در آن زمان اصلا شرایط طوری نبود که یک زن بخواهد تئاتر بخواند ولی قبل از من آقای شکری و آقای اسماعیل بیگی در این رشته تحصیل کرده بودند که من توانستم با همان اصرارها و پا فشاری‌هایی که داشتم این درس را بخوانم و اولین بانوی دانش آموخته در رشته تئاتر باشم که بعد از من هم بانوان دیگری در این رشته تحصیل کردند که خود من هم در این زمینه به آن‌ها مشاوره دادم و کتاب‌هایی را به آن‌ها معرفی کردم.

پس از این دوران من با رتبه ۱۵ کشوری در دانشگاه هنر تهران ارشد بازیگری را ادامه دادم و توانستم فوق لیسانس بازیگری را هم بگیرم.

تا به حال در چه جشنواره‌های شرکت کرده‌اید؟

تقریبا در همه‌ی جشنواره‌های استانی شرکت داشته‌ام که جایزه مختلفی را برای بازیگری یا موارد دیگر کسب کرده‌ام.

نمایش زو را با آقای شکری کار کردم که بعد از این که در استانی موفق شدیم توانستیم در مرحله منطقه‌ای شرکت کنیم و در مرحله منطقه یا فجر جایزه سوم بازیگری را گرفتم.

چند مورد از تئاترهایی که در آن حضور داشته‌اید را نام ببرید.

از جمله تئاترهایی که طی این مدت بازی کرده هم میتوان به زوو به کارگردانی علی شکری که جایزه بازیگری اول استان و سوم منطقه‌ای را گرفتم و همچنین هلت، برادرها می‌میرند، خنکای ختم خاطره، عروسی خون، دومتر در دو متر جنگ، مصاحبه، لباسی برای مهمانی، مرگ در ساعت برفی، اینک که نه آژدهاک ضحاک است و نه تریتا فریدون، استخوان درد، خرگوش با چشمان قرمز، مده آ، اولئانا، سبدی پر از ماه گمشده و خانه عروسک اشاره کرد که این موارد از جمله تئاترهایی هستند که طی این سال‌ها کار کرده‌ام.

ورکشاپ‌های مختلفی را گذرانده‌ام؛ مثلا در اسلام آقای قطب الدین صادقی که یکی از پیشکسوتان تئاتر و بزرگان هستند دوره‌ی سه ماهه‌ای را در ایلام برگزار کردند و بنده این افتخار را داشتم که در خدمت وی باشم و چیزهای زیادی را نیز بیاموزم که حاصل همان ورکشاپ هم یک اجرای نمایش بود که با نام سبدی پر از ماه گمشده یک ماه در ایلام روی صحنه رفتیم و پس از آن هم در تهران و در فرهنگسرای نیاوران اجرا داشتیم و  زمانی که دانشجو بودم در جشنواره‌های دانشجویی هم فعالیت داشتم.

آیا در عرصه فیلم و سینما هم فعالیت داشته‌اید؟

بنده جایزه مختلف استانی و کشوری را در رشته تئاتر کسب کردم اما خیلی به صدا و سیما بازیگری در فیلم علاقه‌مند نبودم تا اینکه با آقای اسلامی آشنا شدم و به من پیشنهاد فیلم دادند.

دلیل علاقه نداشتن من به فیلم صرفاً به خاطر این بود که صدا و سیمای ایلام خیلی در ساخت فیلم قوی نبود و من هم هیچ وقت علاقه‌مند نبودم و که به این سمت بروم، چون هیچ امیدی نداشتم که در صدا و سیمای ایلام کار کنم گرچه پدر خودم بازنشسته صدا و سیما بود ولی اصلا علاقمند نبودم.
 
آقای اسلامی به من پیشنهاد بازی در یک فیلم کوتاه را دادند که این فیلم کوتاه قرار بود برای جشنواره‌های متفاوت بین المللی ارسال شود و آقای اسلامی با یک نگاه متفاوتی میخواستند کار کنند که من هم پذیرفتم و در اولین بازیگری که در فیلم آقای اسلامی داشتم، در جشنواره لس آنجلس موفق به کسب جایزه بازیگری شدم؛ نام این فیلم «سیزدهمین ماه سال» است که هم نویسندگی و هم کارگردانی آن را آقای وحید اسلامی انجام دادند.

سیزدهمین ماه سال، پروانه، بلوط‌ها در باد می‌رقصند، ایستادن روی پای راست و توپ مرده فیلم‌هایی هستند که در آن ها بازی کرده‌ام و آخرین جایزه خود را که جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره لس آنجلس بود را برای بازی در فیلم سیزدهمین ماه سال کسب کردم.

جدا از این فیلم کوتاهی که برای بازی در آن در جشنواره لس آنجلس مقام کسب کردم چندین فیلم دیگر را هم بازی کرده‌ام که هنوز به مرحله‌ی تدوین نرسیده‌اند؛ این فیلم‌ها هم فیلم‌های خوبی هستند و امیدواریم که مورد اقبال عموم قرار بگیرند.

از تجربه شخصیتان در مورد فیلم سیزدهمین ماه سال برایمان بگویید.

تجربه خیلی خوبی بود و باعث شد که خیلی به فیلم علاقه مند بشوم و تعصبات زیادی که روی تئاتر داشتم را تا حدی کنار بگذارم.

البته هنوز هم روی تئاتر تعصب دارم و این اصالت بازیگری را فقط میتوانم در تئاتر ببینم و از نظر من سینما و فیلم همانند پرتگاهی است که می‌تواند از برخی جهات خطرناک هم باشد.

شاید افراد زیادی باشند که بسیاری از فعالیت‌های تئاتری من را ندیده باشد اما لذتی که در تئاتر تجربه کردم را شاید در فیلم تجربه نکردم ولی با این وجود، فیلم این مزیت را دارد که در همه جای دنیا دیده می‌شود اما تئاترهایی که اجرا کردم حتی در همین شهر و استان محروم ایلام هم توسط بسیاری از افراد دیده نشده است.

درباره جشنواره لس آنجلس و جایزه‌ای که در این جشنواره کسب کردید برایمان توضیح بدهید.

جشنواره فیلم لس آنجلس آمریکا، یکی از جشنواره‌های معتبر جهانی است که هر ساله در شهر لس آنجلس برگزار می‌شود و شامل قسمت‌های مختلفی همچون فیلم کوتاه انگلیسی زبان و غیر انگلیسی زبان است که در در اکثر جشنواره‌های معتبر جهانی این دو را از هم جدا می‌کند و نمونه‌ای این موضوع بالاترین جایزه جهانی که اسکار است هم این موضوع را مدنظر می‌گیرند.

در جشنواره لس آنجلس قسمت‌های مختلفی را برای کاندید شدن و همچنین برنده شده وجود دارد که جایزه بهترین بازیگر نقش زن که بنده آن را کسب کردم یکی از جواب جوایز اصلی جشنواره است.

طی این سال ها چه کسی مشوق اصلی شما بود؟

 برادر بزرگ من مشوق اصلی من بود و خیلی از من حمایت کرد تا بتوانم در رشته‌ی مورد علاقه‌ام ادامه تحصیل بدهم و توانستم به تهران بروم و آنجا مشغول به فعالیت و تحصیل شدم.

چه سختی‌هایی را در این راه پشت سر گذاشتید؟

از آنجایی که من شرایطش را نداشتم که راحت به تهران بروم و فعالیت کنم خیلی سعی کردم که از طریق تحصیلات و دانشگاه قبول شوم تا بتوانم وارد این کار بشوم و عرصه هنر و حداقل تئاتر را ببینم.

چون من در ایلام جز اجرای خودم تئاتری هم نمی‌دیدیم؛ محرومیت در منطقه ما به حدی است که ما اصلا تئاتر ندیده بودیم و زمانی که من با رتبه ۱۵ کشوری برای تحصیل در دانشگاه قبول شدم برای  مصاحبه دانشگاه از من پرسیدند که چه تئاترهایی دیده‌ای؟ و من خیلی قاطعانه گفتم هیچ تئاتری ندیده‌ام و من یک دختر شهرستانی از شهر محروم ایلام هستم که به اینجا آمده تا تئاتر ببیند و بیاموزد و به این خاطر می‌خواهم قبول شوم.

من می خواهم اینجا تئاتر کار کنم و  برای رتبه‌ای که آورده‌ام خیلی زحمت کشیده‌ام و در نهایت من موفق شدم که در تهران به دانشگاه بروم.

ما از قشر مرفه جامعه نیستیم و یک خانواده متوسط هستیم ولی من همیشه از چیزهای دیگر می‌گذشتم تا بتوانم یک تئاتر را ببینم یا این که کتابی بخرم و سعی کنم در این مسیر جلو باشم.

من الان معلم هنرستان هستم که حدوداً سه سال است افتتاح شده و من اولین زنی هستم که در هنرستان تئاتر تدریس می‌کند اما اولین مدرس نیستم چرا که قبل از من مدرس و مربی‌ها و پیشکسوتان مرد وجود داشته‌اند که خود من هم از بسیاری از آنان نکات فراوانی را آموخته‌ام اما من اولین زنی هستم که تحصیلات آکادمیک تئاتر داشته و در تئاتر فعالیت کرده است.

مدرسه‌ای که من در آن تدریس میکنم ۳ سال است که تاسیس شده ولی متاسفانه ویروس کرونا مواجه شدیم و هنرجوها در این مدت نتوانستند خیلی تئاتر ببینند.

در سینما و تئاتر مافیای وجود دارد که خیلی به راحتی اجازه نمی‌دهند کسی وارد این کار شود یا شاید استعداد یک بخش ماجراست و بخش دیگر مربوط به شانس است که من این شانس را نداشتم و فکر میکنم که استعدادش را داشتم اما نشد.

البته من زمان محدودی هم در تهران بودم و شاید به همین دلیل بود که نتوانستم فرصت مناسبی را کسب کنم و به همین خاطر بود که وارد عرصه آموزش شدم و زمانی که من در تهران بودم، آموزشگاه‌ هنگام هنر که جز آموزشگاه معتبر تهران هم هست، نزد رضایی تدریس کردم و از وی خواستم که به من اعتماد کند و اجازه بدهد که به هنرجویان کنکوری درس بدهم و این فرصت را به من دادند و همین موضوع باعث شد که در تهران وارد عرصه آموزش کنکوری بشوم.

در حال حاضر چه مشکلاتی پیش روی علاقه مندان به این رشته قرار دارد؟

هنرجویانی که در مدرسه ما مشغول تحصیل هستند هنوز هیچ کار عملی را نتوانسته‌اند تجربه کنند و رسما یک منزل مسکونی است و تعدادی دانش آموز در یک اتاق ۱۲ متری مشغول تحصیل هستند که طبیعتاً فضای کافی برای انجام این قبیل فعالیت‌های هنری در آن وجود ندارد و این تا به حال ما فقط مفاهیم تئوری را با هنرجویان کار کرده‌ایم.

شیوع ویروس کرونا طی این سال‌ها باعث شده که این هنرجویان نتوانند هیچ تئاتری را ببینند اما با تمام این مشکلات روزی که این هنرستان تأسیس شد خیلی خوشحال شدم که بالاخره علاقه مندان به این رشته می‌توانند به شکل راحت‌تری در رشته‌ی مورد علاقه‌ی خود تحصیل کنند و در این مدت هم به خاطر مشکلاتی داشته‌ایم سعی کرده‌ام هنرجویان را به اداره ارشاد معرفی کنم تا در تئاترهای مختلف حضور پیدا کنند؛ حتی اگر هیچ نقشی به آن‌ها داده نشود یا به عنوان پشت صحنه حضور داشته باشند چرا که به این شکل می‌توان هنرجویان را با این فضا آشنا کرد.

اگر کسی به تئاتر علاقه داشته باشد چگونه می‌تواند وارد این عرصه شود؟

من حقیقتا همیشه برای بسیاری از افراد به عنوان یک مشاور بوده‌ام چه در صفحه شخصی خودم چه در شبکه‌های اجتماعی یا افرادی که به من معرفی می‌شوند.

من نمیتوانم در کسی علاقه به تئاتر یا بازیگری ایجاد کنم چون تئاتر یک سختی دارد که نمی‌شود واقعاً خیلی راحت از آن عبور کرد و به اصطلاح باید مرد این راه باشی که بتوانی با آن مقابله کنی و در این مسیر سخت مثل یک قهرمان مشکلات را پشت سر بگذاری تا اینکه به یک هدف برسی.

کسی هم که وارد این عرصه می‌شود من نمیتوانم او را به این عرصه علاقمند کنم، فقط می‌توانم بگویم اگر مرد این میدان هستی بیا و بدان که مشکلات زیادی پیش روی توست؛ مشکلات مالی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، کار نکردن، این که کسی تو را برای بازی انتخاب نکند، بد بازی کردن و دوباره بلند شدن و خیلی از مشکلاتی در این راه وجود دارد.

گاهی ماه‌ها شده که کار کرده‌ام ولی هیچ پولی نصیبم نشده چون به کارم عشق و علاقه داشته‌ام و انگار جرأت نمی‌کردم که بگویم خب درآمده من چه می‌شود؟ برای این کار نمی‌توان قیمت گذاشت چون شما به عنوان هنرمند یک شخصیت جدید را تجربه می‌کنید، روح خود را پرورش می‌دهید که نقش را بپذیرد و یک آدم جدید باشد.

در این راه شما تجربه‌های فراوانی روی صحنه کسب می‌کنید و حس خوبی که به تماشاگران می‌دهی اما متاسفانه هیچ وقت هیچ درآمدی از هنر نداشته‌ام و به همین دلیل وقتی کسی برای مشاوره به سراغم می‌آید، بیشتر از مشکلات این راه برای او تعریف می‌کنم تا این که از این رشته تعریف و تمجید کنم.

من فقط اگر ببینم کسی جنمش را داشته باشد آن موقع است که تمام تلاشم را می‌کنم تا او را برای حرکت در این مسیر راهنمایی میکنم.

من بعد از مدرسه تمام مسیر را به امید دیدن ۱۰ دقیقه آخر تئاتر می‌دویدم و بعد از تمام شدن تئاتر به خانه می‌رفتم و زمانی که از من پرسیدند چرا دیر آمدی؟  کلی بهانه‌های عجیب و غریب جور می‌کردم؛ در آن زمان وقتی پول خرید کتاب را نداشتم از خرج‌های دیگرم می‌زدم و میرفتم کتاب می‌خریدم.

در آن زمان چون خانواده من با این فعالیت‌ها مخالف بودند من سعی میکردم درس رشته تجربی خودم را خوب بخوانم که نگویند این فعالیت‌ها باعث افت تحصیلی من شده است، گرچه هیچ علاقه‌ای به رشته تجربی نداشتم.

چه مشکلاتی در این عرصه پیش روی علاقه‌مندان قرار دارد؟

کسی که واقعاً به این رشته علاقه مند است باید بداند که قرار است در مسیری قدم بگذارد که پر از فراز و نشیب بوده؛ خیلی مشکلات دیگری هم در این راه وجود دارد؛ خیلی از بازیگران بی‌کارند، باید صبر کنید و ببینید چه کسی به شما پیشنهاد می‌دهد و باید یاد بگیرید که چطور خود را در یک کار نشان بدهید و این نقش بازی کردن واقعا کار سختی است؛ اینکه به طوری واقعیت و باور پذیر یک شخصیت دیگر را روی صحنه بیاورید کار سختی است.

 شاید تا یک عمر شما نتوانید در این راه به درآمد دست پیدا کنید و طی این مدت شما فقط تجربه کسب می‌کنید، ممکن است شما نتوانید دیده شوید؛ اگر علاقه مندان به این عرصه این روحیه را دارند من میتوانم به آنان کمک کنم که چه کار هایی انجام دهد، چه کتاب‌هایی را مطالعه کنند و کاملا در این زمینه مشاوره‌های لازم را در اختیارشان قرار می‌دهم.

من با وجود اینکه معلم هنرستان هستم و با وجود این که مدرس بازیگری در اداره ارشاد هستم، شغل سومی هم دارم که هیچ ربطی به تئاتر و هنر نداره ولی به دلیل مشکلات مالی در واقع مجبورم که کار کنم.

اگر زمان به عقب برگردد باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کنید؟

بله، قطعا!

من به این که تئاتر خوانده‌ام افتخار می‌کنم. تئاتر شاید هیچ وقت من را از لحاظ مالی تأمین نکرد و در واقع فعالیت‌هایی که مد نظرم بود مانند اجرا در سالن‌های خیلی بزرگ تهران هیچ وقت محقق نشد اما ناامید نشده‌ام چون از نظر روحی و شخصیت سازی خیلی به من کمک کرد و همیشه مدیون تئاتر خواهم بود؛ شاید اگر تئاتر نمی‌خواندم و تئاتر کار نمی‌کردم هیچ وقت از شخصیت خودم راضی نبودم فکر می‌کردم که آدم بیهوده‌ای هستم.

همیشه افتخار میکنم به این که تئاتر خوانده‌ام شاید تنها افتخاری که در زندگی خود دارم این است؛ معلم تئاتر شدن شاید خیلی چیز بزرگی نیست اما من همیشه به خواندن تئاتر و قرار گرفتن در این این مسیر افتخار کرده‌ام.

مطالبه‌ی شما از مسئولین چیست؟

من هیچ مطالبه‌ای از مسئولین ندارم چون مسئولین هیچکدام از مشکلات را حل نمی‌کنند در حالی که خودشان هم از مشکلات خبر دارند.

همسر شما چقدر در این عرصه به شما کمک کرده‌اند؟

 من تنها ۲ سال است که ازدواج کرده‌ام، تمام این مشکلاتی که داشتم را سپری کردم و بعد از پایان تحصیلات ارشد مزدوج شده‌ام.

یکی از چیزهایی که باعث شد که من با وی ازدواج کنم، جدای از عشق و علاقه و تفاهمات، درکی بود که از جانب وی در خصوص تئاتر دیدم و مشکلات تئاتر مانند مشکلات فیلمبرداری، شب کار کردن‌ها، چند روز نبودن‌ها، سر فیلمبرداری بودن‌ها و ... را پذیرفتند؛ واقعاً هم به قولش عمل کرده؛ من هم از همسرم ممنونم که این‌چنین از من حمایت می‌کند و به من اعتماد دارد.

با وجود این که رشته همسرم مهندسی است و ارتباطی با هنر ندارد او خیلی به هنر علاقه مند است و هر بار که ما سفری به تهران داریم، امکان ندارد که تئاتر نبینیم حتی اگر سفر ما یک روزه باشد و این تئاتر دیدن به یک تفریح خیلی خوب برای ما تبدیل شده است.

وی در انتخاب کارها به من کمک می‌کند و اگر در بین کارها با مشکلاتی روبرو شوم مرا راهنمایی می‌کند.

بزرگترین هدف و آرزوی شما در این عرصه چیست؟

دوست دارم که روی صحنه تئاتر در سالن‌های بزرگ اجرا داشته باشم و افراد زیادی بتوانند اجرای من را ببینند چون واقعا تئاتر زحمت دارد؛ مثلا ما بیش از یکسال تمرین کردیم و به خاطر کرونا فقط ۵ روز اجرا داشتیم که این اجراها هم با تعداد محدود برگزار شد و خیلی از افراد نتوانستند این کار ما را ببینند.

طبیعتاً این موضوع بازیگر را ناراحت می‌کند چرا که بازیگر دوست دارد که سالنش پر باشد و آدم‌های بیشتری کار او را ببینند و او بتواند بر روی آدم‌های بیشتری تاثیر بگذارد.

اگر هدفی داشته باشم این است که در سالنی بزرگ اجرا بروم چرا که من این شانس را نداشتم که استعدادم را نشان بدهم و فرصتی هم نداشتم چرا که زمان محدودی در تهران زندگی کردم، هدف دیگر من این است که حتماً دیدگاه و تجربه‌های بیشتری کسب کنم و خود را محدود به دانسته های فعلی نکنم.

من دوست دارم که تحصیلاتم را در مقطع دکترا و در خارج از کشور ادامه بدهم، نه به این خاطر که صرفا بخواهم به واسطه مشکلاتم از ایران بروم بلکه به خاطر اینکه رشته من و هنری که من انتخاب کرده‌ام نیاز به یک دیدگاه جهانی و کسب شناخت سبک‌ها و مکتب‌های متفاوتی دارد.

در این عرصه مدام باید آموخت و از آنجایی که من همیشه دوست داشتم هنرجو باشم، فکر میکنم که خیلی چیزها را یاد نگرفته‌ام و به همین دلیل حس میکنم که باید هنوز هم بیاموزم و این آموختن نیازمند سفر به مناطق متفاوت است.

انتهای پیام

 

.